☆☆برای تو کوچووووووولوی من☆☆

☆☆☆صبح نی نی ما بخیر☆☆☆

صبح قشنگت بخیر مامانی،امروز کلاس دارم ساعت 9:50،کاشکی بارون بیاد.گلم وقتی اومدی تو دنیآی ما و بزرگ شدی میدونم که تو هم از روزا و حال و هوای بارونی خوشت میآد...از این چتر رنگی رنگی خوشگلا از اون کوچولوها برات میخرم که سایه بون چشمآت باشه...دووووووستتداااااارم عسل مامان. بابابایی هنوز خوابه،دیشب گفت ساعت ۷ بیدارش کنم نمیدونه که من دارم واسه تو مینویسم و بیدارم... بوووووووس گل خوشگلم.
26 مهر 1393

اولین بارون پاییز 93

اولین بارون پاییز ۹۳ هم امروز اومد...عید غدیر...چقدر روزای بارونی قشنگن مامانی،بدون چتر زیر بارون قدم زدن رو دوست دارم،روزای بارونی رو دوست دارم،بابات میگه آرزومه به هم برسیم بعد دوتایی دست تو دست هم زیر بارون قدم بزنیم،وااااااااااااااااای مامانی اولین بار که اینو بهم گفت مردم از خجالت...دیوونست بابات به خدا...روزای بارونی آدم یه حال عجیبی داره،دلتنگتر میشی،نمیدونی آرمی یا نااآروم،حس عجیبیه،ولی خیلی قشنگه... کاش همیشه بارون بباره،هیچکسی تو دنیا فکر نمیکنم باشه که بارون رو دوست نداشته باشه،اصلا میشه بارونو حال و هوای روزای بارونی رو دوست نداشت؟ وقتی بارون میباره فقط دلم واسه کسایی واسه بچه هایی که جایی رو ندارن و لباس گرمی هم ندارن میسو...
21 مهر 1393